سوريه و جهان اسلام





1) سوريه

سوريه کنوني، بخشي از سوريه بزرگ يا بلاد شام است که منطقه اي حساس ميان صحرا و دريايي مديترانه بوده است. سرزمين هاي ياد شده، شامل چهار کشور سوريه، لبنان، اردن و فلسطين بود که با ضعف امپراتوري روم و به دنبال فتوحات مسلمانان، در قرن هفتم ميلادي به تصرف مسلمين درآمد. هنگامي که بني اميه روي کار آمدند، شام را که شامل حمص، دمشق، اردن و فلسطين بود، مرکز حکومت خود قرار دادند. از سال 924 ق تا آغاز جنگ جهاني اول (1333 ق) سرزمين شام تحت قلمرو دولت عثماني بود. بعد از اين جنگ با تصرف دمشق به دست ژنرال گوروي فرانسوي، قيموميت اين کشور بر سوريه جنبه عملي و رسمي يافت. مردم اين سامان پس از مبارزات طولاني، موفق شدند در 17 آوريل 1946 استقلال کشور خود را به دست آوردند. در اول فوريه سال 1958 با اعلام اتحاد رسمي مصر و سوريه، يک کشور واحد به نام جمهوري متحده عربي شکل گرفت، اما اين وحدت دوام نيافت و اين دو کشور در سال 1962 از هم جدا شدند. سوريه از زمان استقلال تاکنون، نبردهاي مهمي را در برخورد با رژيم غاصب صهيونيستي تجربه کرده است.
سوريه 185/518 کيلومتر مربع مساحت دارد که از اين ميزان شصت هزار کيلومتر به صورت اراضي حاصل خيز، و بقيه شامل کوهستان و صحرا است. بخشي از جلگه جولان، واقع در جنوب غربي سوريه و در 65 کيلومتري دمشق در اشغال نيروهاي صهيونيستي است. مرکز حکومت سوريه، دمشق است و اين سرزمين به چهارده استان و هر استان به مناطق و هر منطقه به نواحي گوناگون تقسيم شده است.
بر اساس آمار سال 2002 م، سوريه 18/866/000 نفر جمعيت دارد که 90 درصد آنها عرب هستند. 75 درصد مردم را پيروان مذهب تسنن، يازده درصد را شيعيان، و چهارده درصد را مسيحيان تشکيل مي دهند. اقليت هاي کرد، دروزي، ارامنه، يهود و اسماعيلي نيز در اين کشور ساکن اند. زبان رسمي آن عربي است. بر پايه قانون اساسي جمهوري عربي سوريه، اين کشور نظامي دموکراتيک دارد و بالاترين مرجع تصميم گيري در آن، جبهه ملي ترقي خواه سوريه است. سوريه که پيش تر اقتصادي پر رونق و متکي بر کشاورزي داشت، اکنون بخش خدمات، عمده ي فعاليت هاي آن به حساب مي آيد.
بارگاه مقدس حضرت زينب کبري عليها السلام، حضرت سکينه عليها السلام، ام کلثوم، مقام رأس الحسين عليه السلام، رأس الشهداي کربلا، رأس حضرت يحيي، بلال حبشي، مقام زين العابدين عليه السلام، و مقام حضرت هود و خضر، سوريه را به ويژه براي شيعيان، به صورت کشوري زيارتي با جاذبه هاي معنوي و مقدس درآورده است. دمشق را شهر مساجد مي خوانند؛ مساجدي با تک مأذنه هاي بلند و معماري زيبا که جلوه اي از هنر اسلامي را به نمايش گذاشته اند. بندر لاذقيه به عنوان اصلي ترين بندر سوريه و بر کنار درياي مديترانه، شهر حلب، شهر کهن حماه در بيست کيلومتري شمال دمشق و شهر تدمر در 270 کيلومتري دمشق که از دل بيابان برآمده است، از جلوه هاي مهم گردشگري سوريه به شمار مي آيد. (1)

2)سوريه

کليات جغرافياي طبيعي

سوريه در بخش جنوب غربي آسيا و حاشيه ي درياي مديترانه قرار دارد. وضع ناهمواريها در اين کشور، به نحوي است که زمين از يک تنوع محيط طبيعي برخوردار است. ارتفاعات بلندي در غرب و جنوب آن قرار دارد، در فواصل اين ارتفاعات و سرزمينهاي ديگر دشتهاي پست و تپه ماهورهايي نيز مشاهده مي گردد. وجود ارتفاعات عمده در ناحيه ي غربي يعني حاشيه ي درياي مديترانه، آسيب پذيري سوريه را از قدرت دريايي به طور بارزي کاهش داده است، و معابر موجود در اين ارتفاعات، تنها راه ورود واحدهاي مهاجم است.
ارتفاعات جولان در همسايگي لبنان و فلسطين، يک موقعيت حساس نظامي براي سوريه به وجود آورده است. البته در حال حاضر، اسرائيل با آگاهي از اين امر و غصب اين فلات مرتفع، علاوه بر کوتاه کردن دست سوريه از اين مکان، بر شهر دمشق تسلط دارد، و سوريها هميشه خواهان برگرداندن اين سرزمين به خاک خود بوده اند. نکته ي مهمي که بعد از فروپاشي در اين منطقه تأثير گذاشته اين است که چون امکان جنگهاي جهاني در مقياس بسيار وسيع و جنگهاي منطقه اي در مقياس کمتري، ديگر وجود ندارد، لذا اين ارتفاعات نيز آن ارزش استراتژيکي سابق خود را از دست داده است. ولي اين مسلم است که نقش آن تغيير کرده و يک منبع دائمي تأمين آب براي کشورهاي مجاور خود مي باشد. از آنجايي که اسرائيل بيش از ديگران در کمبود منابع آبي به سر مي برد، لذا با توجه به اين تحولات ژئوپوليتيکي، اسرائيل ارتفاعات جولان را به منظور تأمين آب حفظ کرده است، و اگر ترتيبي داده شود که اسرائيل از اين احساس کم آبي خارج شود، احتمال تخليه ي جولان بسيار خواهد بود. اگر تحولات خاورميانه به همين شکل ادامه يابد تحويل جولان به سوريه حتمي است.
در قسمتهاي شمالي، مخصوصاً شمال غرب، وجود ارتفاعات و استفاده از آنها به عنوان پايگاه هاي اطلاعاتي و نظامي، همواره بر اختلافهاي ترکيه و سوريه دامن زده است. در حال حاضر نيز، دولت ترکيه با تقويت پايگاه آمريکايي خود در اين منطقه، در تحريک احساس سوريه، همگام با اسرائيل دست به آرايش نظامي زده است. لازم به ذکر است که در حال حاضر قرار داشتن يکي از پايگاه هاي ناتو در منطقه ي اسکندرون، موجب پشتيباني اروپا از ترکيه در مقابل ادعاي ارضي سوريه بر خليج اسکندرون شده است.
نبودن ارتفاعات در ناحيه ي شرقي، اگر چه منطقه را خالي از سکنه و به ظاهر نفوذپذير نموده است، ليکن وجود بيابانهاي گرم و سوزان، يک عامل طبيعي در کاهش رغبت همسايگان در تعرض به اين منطقه ي پست گرديده است. در يک جمع بندي کلي از اين بحث، مي توان گفت: مسئله ي عمده ي امنيتي سوريه که از ناهمواريها نشأت مي گيرد، در مرزهاي مشترک با لبنان، اسرائيل و ترکيه نهفته است، و تنها راه خنثي کردن اين تهديدهاي امنيتي، استفاده ي مناسب و قدرتمندانه از اين ارتفاعات، و تقويت نيروهاي نظامي در آنجا است. شايد تلاش ديپلماتيک و نظامي در زمان مناسب، براي باز پس گيري ارتفاعات جولان، اولين و اصلي ترين گام در اين زمينه باشد، ولي به طور مسلم تا زماني که اسرائيل يک منبع آب مطمئن براي خود پيدا نکند، جولان را ترک نخواهد کرد.

کليات جغرافياي انساني سوريه

الف- جمعيت اين کشور برابر آمار سال 1992 م، سيزده ميليون نفر مي باشد، که از لحاظ مذهبي به گروه هاي زير تقسيم شده اند:
- مسلمانان اهل سنت (بيش از 70 درصد کل جمعيت).
- مسلمانان شيعه (2 تا 3 درصد که بيشتر در دمشق و بصري و روستاهاي حمص و حلب ساکنند).
- مسيحيان (که حدود 10 درصد جمعيت را تشکيل مي دهند).
- علويها (بيش از 12 درصد که در استانهاي لاذقيه، طرطوس، حمص و اطراف مصياف پراکنده اند).
- دروزيها (3 درصد جمعيت را شامل مي شوند که مرکز تجمع آنها استان سويدا در جنوب سوريه است).
- اسماعيليه (يک درصد که در دو گروه آغاخاني و مومنه، به ترتيب در شهرهاي سليمه و مصياف ساکنند).
اين کشور از لحاظ نژادي از سه گروه نژادي عمده تشکيل يافته است، که عربها 89 درصد از جمعيت آن را شکل داده، و به طور عمده در غرب، مرکز و جنوب ساکنند. کردها 6 درصد از جمعيت آن را تشکيل مي دهند و در نواحي شمالي زندگي مي کنند 5 درصد باقيمانده نيز به گروه هاي مسيحي تعلق دارد.
توزيع جمعيت سوريه شکل منظمي نداشته و بالاترين تراکم جمعيت مربوط به مناطق و دشتهاي ساحلي و ارتفاعات غربي است که از تراکمي بين 100 تا 150 نفر در هر کيلومتر مربع برخوردار است. دومين منطقه از تراکم، منطقه ي فلات و دشتهاي داخلي و مرکزي است، که تراکم جمعيتش 55 نفر تا 100 نفر در هر کيلومتر مربع مي باشد. بر اساس آمار موجود، 50 درصد جمعيت سوريه در روستاها زندگي مي کنند و توزيع سرانه ي جمعيت در کل کشور 67/8 نفر در هر کيلومتر مربع است.
اگر نسبت سالمندان بالاي 65 سال و زنان خانه دار و شاغلين بخش آموزش را نظر بگيريم، درصد کساني که به طور مستقيم با فعاليتهاي اقتصادي سر و کار ندارند، به بالاي 65 درصد کل جمعيت سوريه مي رسد، و با اضافه کردن درصد بيکاران و ناتوانان، اين رقم به 75 دصد مي رسد، يعني هر فرد شاغل، علاوه بر خود، مسئوليت تکفل 3 نفر را نيز عهده دار است. نسبت بي سوادي از 53 درصد در سال 1970 م به 32 درصد در سال 1984 م کاهش يافته است؛ و آمار، نشانگر بهبود وضع آموزش در گروه سني بين 14 تا 45 سال مي باشد، به گونه اي که نسبت آن به 24 درصد کاهش يافته است.
ب- منابع طبيعي: يکي از عوامل مؤثر در قدرت کشورها و همچنين ثبات ميان آنها، داشتن منابع متنوع و نحوه ي بهره برداري از آنها است. منابع به دو گروه اساسي تقسيم مي شوند:
1. منابع سطحي که اساس سياست اقتصاد کشاورزي است و از ميان آنها منابع سطحي غذايي پر اهميت تراند.
2. منابع عمقي که اساس سياست اقتصاد صنعتي است، و خود به چند گروه تقسيم مي شود و از همه مهمتر، منابع انرژي است.
در حال حاضر، اگر کشوري بخواهد کمتر تحت سلطه و نفوذ قرار گيرد، بايد قبل از هر فعاليتي متوجه آن بخش از منابع طبيعي گردد که نيازهاي اوليه ي غذايي مردمش را تأمين کرده، و احتياج به خارج از مرزهاي کشور را مرتفع سازد.
مواد معدني و فرآورده هاي آن، براي کشورهاي بزرگ به قدري لازم است که تصرف و به دست آوردن آن، يکي از راه هاي احراز و تثبيت قدرت جهاني است.
سوريه به طور سنتي يک کشور کشاورزي است، اما به علت شرايط طبيعي و داخلي، يعني مهاجرت و مصرفي شدن جامعه، اتکاي اقتصاد آن بر پايه ي استخراج و صدور نفت تا اندازه اي تشديد يافته است. طبق آخرين گزارشهاي اقتصادي، نفت براي سوريه به عنوان ستون فقرات اقتصادي اين کشور در آمده است. درآمد فروش نفت در سال 1992 حدود دو ميليارد دلار بود، و سوريه در تلاش است، امتيازات بيشتري به شرکتهاي فرانسوي، هلندي، آمريکايي و آلماني بدهد، تا توليد و صدور آن را گسترش دهند. ناظران اقتصادي مي گويند که اکثر درآمد نفتي اين کشور جهت خريد گندم و دارو و هزينه ي حضور ارتش سوريه در لبنان و همچنين براي توسعه ي توليدات نفتي و خريد تجهيزات لازم براي توليد برق و آبياري مصرف مي شود.
گاز نيز آينده ي اميدوار کننده اي دارد و در حال حاضر بيشتر اين ماده در نيروگاه هاي داخلي مورد استفاده قرار مي گيرد.
اتکاي فعلي سوريه به درآمدهاي نفتي همانند ساير کشورهاي جنوب غرب آسيا، براي اين کشور نيز به صورت اهرم فشار درآمده است، و اقتصاد آن شديدا متأثر از قيمت نفت و عرضه ي آن به بازارهاي جهاني است و اين امر خود به خود بر ثبات و امنيت اقتصادي به عنوان بخشي از امنيت ملي سوريه مؤثر واقع مي شود. راهکار اصلي اين مشکل در سوريه و ساير کشورها، علاوه بر توسعه ي ساير ارکان اقتصادي مثل کشاورزي و صنعت پالايش، بهره برداري صحيح تر از اين سوخت حيات بخش و اقتصادي است.

پي نوشت:

1. «در سرزمين هابيل و قابيل»، روزنامه همشهري، 12 آذر 1382، شماره 3572؛ «دمشق شهري با گلدسته هاي سبز»، روزنامه انتخاب، 2 شهريور 1382، شماره 1252؛ «سوريه از نماي نزديک»، روزنامه اطلاعات، شماره هاي 22072 و 22077.

1) عزتي، دکتر عزت الله: جغرافياي سياسي جهان اسلام، واحد تدوين کتب درسي، قم، 1378، صفحات 77 - 81 .
2) گلي زواره، غلامرضا: جغرافياي جهان اسلام، انتشارات مؤسسه آموزش و پژوهش امام خميني، چ اول، 1385؛ صفحات 200 - 202.